روژيناي ماروژيناي ما، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات طلایی خوشمزه ترین نی نی دنیا

چهل روزگي روژينا جون

رز كوچولوي من سلام ، همين الان كه دارم اين مطلبو مينويسم شما روي پاي من خوابيدي البته از اين خواب كوچولو ها كه بسته بودن چشمات كلا پنج دقيقه بيشتر طول نميكشه و منم لب تاپ رو گذاشتم روي پام تا از اين فرصت كوتاه استفاده كنم و يكمي از جريانات اين سه هفته اخير بگم  مامان جون ميشه گفت از 17 18 روزگي به بعد شما مدلت يكمي عوض شد و شبا دير ميخوابيدي... و مثل بيشتر ني ني هاي هم سن خودت دل درد و نفخ داشتي البته نه خيلي ، ولي خب اينقدر بود كه شبا آروم نخوابي و به دنبال اين منم با شما بيدار بودم يا توي گهواره تكونت مي دادم يا روي پا ... در اين بين ماماني ها و بابا مهران و حتي بابايي نبي هم كمكم كردند و شما رو آخر شب يا صبح ...
29 آذر 1393

اين چند روز

سلام تربچه ي مامان خوبي عزيز دلم امروز 24 امين روزتولد شماست و من كلي به بودنت تو زندگيم عادت كردم و شدي همه زندگي من و بابا مهران يه چند روزي ميشه كه به وبلاگت سر نزدم و علتش اين بود كه خونه ماماني ملكه بوديم و فرصت و امكانش رو نداشتم ،اون چند روز ماماني و بابايي كلي با نوه اشون حال ميكردند و حسابي سرگرم بودن اينم چند كادوي ديگه كه مهموناي خوبمون براي شما آوردن مامان جونم با اينكه من لحظه لحظه باهات بودم و هستم ولي تغييرات كوچولويي كه داري ميكني برام خيلي خيلي جذابه  اينارو مينويسم كه وقتي بزرگ شدي خودتم بخوني و كلي كيف كني ! مثلا وقتي يك هفته ات بود عطسه هات شبيه فوت بود و من كلي حال ميكردم ان...
8 آذر 1393
1